جدول جو
جدول جو

معنی سیا هلا - جستجوی لغت در جدول جو

سیا هلا
چوبی که به طور مورب در پشت بام خانه های روستایی قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیاه ال
تصویر سیاه ال
ال، درختی از خانوادۀ زغال اخته با برگهای دراز نوک تیز، گلهای زرد رنگ، میوۀ سرخ ترش مزه و چوب سفت و سخت که در جنگل های مازندران می روید، آل، سل، سال
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، دارای 259 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، زیره، شغل اهالی زراعت و مالداری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی. دارای 200 تن سکنه. آب آن از نهر شاهرود و رود خانه تالارو. محصول آنجا غلات، برنج، پنبه و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(حَیْ یَ هََ)
حی هلاً. حی ّ هل . حی ّ هل . تحریض و استعجال است، یعنی بشتابید و بشتاب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، حی هلا بفلان، لازم گیر او را. (منتهی الارب). و بخوان او را. (اقرب الموارد). (حی، اقبال کن + و هل، شتاب کن). (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
از توابع دهستان کیاکلای قائم شهر، از توابع کلارستاق واقع
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گنج افروز بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
فروردین ماه فرس قدیم، روشنایی زا
فرهنگ گویش مازندرانی
باز باز، گشاد گشاد، به راه افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
خال سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع ناتل رستاق نور
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از توابع گرگان، سیاه تلو، از گیاهان خودرو و تیغ دار
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب های بلندی که در نبش شیروانی مورد استفاده قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
کلاغ سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
بوته ی شالی که پس از حدود ده روز به رنگ سبز تیره آید
فرهنگ گویش مازندرانی
از محله های قدیمی شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
آلوسیاه چنگلی
فرهنگ گویش مازندرانی